English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6917 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chopper U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
choppers U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
half volley U ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
grounded U توپ به زمین خورده
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
not up U توپ دوبار به زمین خورده دبل
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
down the line U ضربه از کنار زمین
bounce pass U پاس با ضربه به زمین لاکراس
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
clothesline U ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
net shot clear U ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
prancer U اسبی که روی دو پا بلندمیشود
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
bumpers U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
irriguous U اب خورده
eaten U خورده
it was eaten U خورده شد
little U خورده
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
deluded U فریب خورده
plicated U چین خورده
eaten U خورده شده
carious U کرم خورده
kaput U کاملا شک ست خورده
wounds U پیچ خورده
mussy U بهم خورده
butt welded U از سر جوش خورده
dislocated U بهم خورده
teched U بهم خورده
brushed U شانه خورده
turkeys U شکست خورده
moth eaten U بید خورده
moth-eaten U بید خورده
cleft U ترک خورده
clefts U ترک خورده
writhen U تاب خورده
writhen U پیچ خورده
clift U ترک خورده
picked U کلنگ خورده
worm-eaten U کرم خورده
worm eaten U کرم خورده
cancelled U قلم خورده
callous U پینه خورده
craven U شکست خورده
on oath U قسم خورده
thrawart U پیچ خورده
jiggly U تکان خورده
kinky U پیچ خورده
kinky U گره خورده
tetched U بهم خورده
engrained U پینه خورده
patsy U فریب خورده
symphsis U عضوجوش خورده
wound U پیچ خورده
maggoty U کرم خورده
grubbiest U کرم خورده
grubby U کرم خورده
turkey U شکست خورده
mildewy U باد خورده
vermiculate U کرم خورده
puckery U چین خورده
belly pinched U گرسنگی خورده
corrosion U خورده شدن
withered U چروک خورده
wounding U پیچ خورده
twisty U پیچ خورده
starveling U گرسنگی خورده
stickit U شکست خورده
grubbier U کرم خورده
aggresive U خورده شده
underdogs U سگ شکست خورده
crackly U چین خورده
stamped U تمبر خورده
crimpled U چوروک خورده
crossed out U قلم خورده
corrodible U خورده شدنی
conglomerate U به هم جوش خورده
messy U بهم خورده
conglomerates U به هم جوش خورده
failures U شکست خورده
failure U شکست خورده
dehiscent U ترک خورده
folded picture U تصویر تا خورده
indisposed U بهم خورده
fretted by rust U زنگ خورده
underdog U سگ شکست خورده
distempered U بهم خورده
hammer hard U چکش خورده
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
spun glass U شیشه تاب خورده
foul anchor U لنگر تاب خورده
it is sufficiently stamped U کم تمبر خورده است
chiselled U چوب اسکنه خورده
bound barrel U لوله تاب خورده
deep dyed U زیاد رنگ خورده
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
thraw U پیچ خورده دررفته
common ashlar U سنگ چکش خورده
sclerous U متصلب پینه خورده
weldment U چیز جوش خورده
beaten U چکش خورده فرسوده
Today I took laxatives. U امروز مسهل خورده ام.
i have caught a thorough chill U سرمای حسابی خورده ام
cut in U چاک خورده شکافته
seared conscience U وجدان پینه خورده
rancid U باد خورده فاسد
lost U شکست خورده گمراه
to be deluded U فریب خورده بودن
rolled profile U نیمرخ نورد خورده
Are you daft ? U مگر مغز خر خورده ای ؟
chiseled U چوب اسکنه خورده
certified public accountant U حسابدار قسم خورده
patsy U شخص گول خورده
chartered accountant U حسابدار قسم خورده
to be fooled U فریب خورده بودن
impacted U باهم جوش خورده
wrounght iron mill bar U اهن جوش خورده
interwrought U بهم جوش خورده
indurate U پینه خورده کردن
cat gets one's tongue <idiom> U گربه زبونش را خورده
rolled glass U شیشه نورد خورده
rolled iron or steel U فولاد نورد خورده
inure or en U پینه خورده کردن
I have a cold. U من سرما خورده ام. [پزشکی]
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
to sprain one's ankle U پیچ خورده شدن قوزک پا
gyrus U برامدگی چین خورده مغز
Our business has become tangled up. U کارمان پیچ خورده است
Recent search history Forum search
1It could have been a lot worse.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1argan
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1چندمین
1Wishing you a day that is as special in every way as you are. A very happy birthday to you!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com